فرهنگ مصرفی ما

کسی نمی‌گوید و نگفته است که نباید مصرف کنیم بلکه باید در خرید و مصرف کالاها عقلانیت به خرج داد. عقلانیت مصرف در توجه به منافع ملی و ارزش‌های دینی نهفته است. من با خرید فلان برند لباس، چقدر جیب سرمایه‌داران خارجی را پر می‌کنم و چقدر به هم‌وطنان خود ضربه می‌زنم؟


علی سعیدی
1395/2/9
تعداد بازدید:
فرهنگ عمومی ما به‌شدت به سمت مصرف‌گرایی سوق پیدا کرده است. نمی‌دانم چقدر از آن به‌خاطر وابستگی اقتصاد ما به درآمدهای نفتی بوده و چقدر آن محصول دورۀ استعمار و برنامه‌های انگلیس و آمریکا برای ایران بوده است. به هر حال در یک قرن اخیر و در طی چند نسل، فرهنگ ما از فرهنگی کاملاً تولیدی به سمت فرهنگی کاملاً مصرفی در حال تغییر است. الان وقتی یکی از وسایل خانه خراب می‌شود بیشتر از آنکه به فکر تعمیر آن باشیم به فکر خریدن یک نمونۀ جدیدتر و مدل‌بالاتر هستیم؛ وقتی برای گردش و تفریح به دامان طبیعت می‌رویم به جای آنکه به فکر تمیزکردن و تمیزنگه‌داشتن آنجا باشیم، انواع و اقسام زباله‌های پلاستیکی و صنعتی خود را در آنجا رها می‌کنیم و توقع داریم شهرداری یا سازمان منابع طبیعی یا یک نهاد عمومی دولتی دیگر با صرف هزینه‌های گزاف، آن‌ها را جمع‌آوری کند؛ حتی در فرزندآوری نیز روحیۀ تولیدی خود را از دست داده‌ایم و اکثر خانواده‌های جوان و نسبتاً جوان به بهانه‌های مختلف از آن طفره می‌روند!
فرهنگ مصرفی ما در کالاهای صنعتی و فناورانه بسیار شدیدتر و تا حد زیادی مبتنی‌بر چشم‌وهم‌چشمی است. هنوز آیفون شش در بازارهای اروپا جا نیفتاده است که در کوی و برزن دست هر انسان بالغ و نابالغ و فقیر و غنی یک نمونه از آن را می‌توان دید! و حتی عده‌ای در سایت سازندۀ آن منتظر خبر عرضۀ گوشی‌های جدیدتر هستند. جالب است که طبق آمار و ارقام، بخش عمده‌ای از لوکس‌ترین خودروهای جهان در ایران به فروش می‌رسد، خودروهایی که در خود کشورهای سازنده نیز به ندرت مشاهده می‌شوند. انواع و اقسام لوازم خانگی از ظروف آشپزخانه گرفته تا وسایل برقی هر روز با مدلی جدید و به‌اصطلاح با امکانات بیشتر وارد خانه‌های ما می‌شوند.
هژمونی فرهنگ مصرفی را حتی در سیاست‌گذاری‌های دولتمردان هم می‌توان دید. من هیچ دلیل منطقی برای گسترش اینچنین باشتاب فناوری‌های آی‌تی و آی‌سی‌تی و خدمات الکترونیک در اقصی‌نقاط دور و نزدیک کشور و به‌تبع آن تلاش مضاعف برای افزایش ضریب نفوذ اینترنت در کشور نمی‌بینم جز این توجیه که «ما نباید از دنیا عقب بمانیم!» آیا با مصرف کالاها و فناوری‌های «وارداتی» می‌خواهیم از دنیا عقب نمانیم؟ دنیایی که هر ثانیه به دنبال «تولید» محصول و فناوری و خدمت جدیدی است؛ دقت کنید، هر ثانیه به دنبال «تولید» جدید است و رقابت برسر ارتقای تولید است نه مصرف.
براساس آموزه‌های علم اقتصاد، بخش تقاضا محرک بخش عرضه است یعنی هرجا تقاضایی وجود داشته باشد تولیدکنندگانی از هر جای دنیا که باشد تلاش می‌کنند خود را به آنجا برسانند و با تولیدات خود به آن تقاضا پاسخ دهند. یکی از دلایلی که باعث رکود اقتصاد جهانی در دهه‌های اخیر شده است، اشباع بازارهای داخلی کشورهای به‌اصطلاح توسعه‌یافته است. بنابراین در این سال‌ها، رقابت‌های شدیدی میان تولیدکنندگان این کشورها برسر تصاحب بخش بیشتری از بازار کشورهای دیگر درگرفته است، رقابت‌هایی که همیشه هم سالم نیستند و دولت‌ها از انواع ابزارهای سیاسی و نظامی برای گسترش نفوذ اقتصادی خود بهره می‌گیرند. این را گفتم که بدانیم وقتی ما بازار تقاضای نزدیک به هشتادمیلیون‌نفری داریم، برای بسیاری از کشورهای تولیدکننده گزینۀ بسیار ایدئالی هستیم. اما فرهنگ مصرفی ما به گونه‌ای رقم خورده است که به جای اینکه این بازار بزرگ تقاضا را محملی برای رشد و رونق تولید داخلی و درنتیجه ارتقای اقتصاد ملی قرار دهیم که تبعاً مزایا و فواید آن نصیب همۀ ما خواهد شد، آن را به صورت تقریباً رایگان و البته در بعضی موارد نه ازموضع قدرت بلکه از موضع ضعف، در اختیار تولیدات خارجی قرار می‌دهیم.
سیطرۀ این فرهنگ مصرفی به‌گونه‌ای است که تا کوچکترین انتقادی از آن می‌شود انگشت اتهام به سمت منتقدان می‌رود که این‌ها مخالف پیشرفت و طرفدار اقتصاد ریاضتی هستند! اگر کسی بگوید که در انتخاب و مصرف کالاها کمی تأمل کنیم و هر کالایی را با هر «برندی» نخریم و در کنار ملاک‌هایی چون مد و ظاهر شیک، کمی عمیق‌تر و مسئولانه‌تر فکر کنیم، حرف بی‌راهی زده است؟ کسی نمی‌گوید و نگفته است که نباید مصرف کنیم بلکه باید در خرید و مصرف کالاها عقلانیت به خرج داد. عقلانیت مصرف در توجه به منافع ملی و ارزش‌های دینی نهفته است. من با خرید فلان برند لباس، چقدر جیب سرمایه‌داران خارجی را پر می‌کنم و چقدر به هم‌وطنان خود (که شاید برادر یا همسایه یا دوست نزدیک خودم باشد) ضربه می‌زنم؟
چاره کار ما این است که هم به تولید داخلی احترام بگذاریم و هم به آن اعتماد کنیم و هم به آن فرصت بدهیم تا بتواند سرپا بایستد و با نمونۀ خارجی رقابت کند. البته این کار ساده‌ای نیست و نیاز به مقداری جهاد و مقاومت دارد؛ همان چیزی که اقتصاد مقاومتی از ما به‌عنوان مصرف‌کننده می‌خواهد. البته نقش ما در اقتصاد مقاومتی بیش از این حرف‌هاست که در شماره‌های بعدی بیشتر به آن می‌پردازیم.

مطالب پربازدید
را ببینید یا به فهرست بازگردید.