ابعاد شخصیتی استاد درخشان در گفت‌وگو با دکتر نعمتی

دکتر درخشان یکی از سرمایه های کشور است که عمرش را صرف علم کرده و مانند ایشان در کشور انگشت شمارند؛ مروری بر ویژگی های علمی شخصیتی ایشان به خوبی این مهم را ثابت می کند.اگر در کشور در بسیاری از حوزه ها چالش وجود دارد و با معضلات فراوان مواجهیم علت آن است که اساتید برجسته ای چون استاد درخشان کم داریم.


دکتر محمد نعمتی | هیئت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام
1397/12/16
تعداد بازدید:

اکنون که بعد از سال ها شاگردی در محضر دکتر مسعود درخشان، خود به مقام استادی رسیده اید، وجود چه ویژگی هایی در این چهره برجسته اقتصاد اسلامی را در رسیدن به جایگاه رفیع تربیت نخبگان اقتصادی موثر می دانید؟


دکتر درخشان یکی از سرمایه های کشور است که عمرش را صرف علم کرده و مانند ایشان در کشور انگشت شمارند؛ مروری بر ویژگی های علمی شخصیتی ایشان به خوبی این مهم را ثابت می کند.

باید توجه داشت محور دانشگاه استاد است و اگر استاد را از مجموعه علمی برداریم، ستون مراکز آموزشی و پژوهشی ما فرو می ریزد، لذا بزرگ و کوچک بودن استادها است که بزرگ و کوچک بودن این مجموعه ها را نشان می دهد. از سوی دیگربزرگ و کوچک بودن این مراکز آموزشی و پژوهشی قدرت و توانایی کشورها را مشخص می کند، اگر برخی کشورها به زعم خودشان پیشرفت هایی داشته اند، ناشی از این مراکز است چراکه این مراکز علمیاند که انسان هایی را تربیت می کنند که آن آدم ها می توانند موتور مولد و حرکت کشورها باشند و بدون شک از نظر من استاد محور این لوکوموتیو یا دستگاه مولد است. بنابر این، اگر در کشور در بسیاری از حوزه ها چالش وجود دارد و با معضلات فراوان مواجهیم علت آن است که اساتید برجسته ای چون استاد درخشان کم داریم.

به هر تعداد که از این اساتید داشته باشیم و از آنها استفاده کنیم معضلات مان کمتر می شود، جامعه ای که نتواند صاحبنظر و پژوهشگر و به تعبیر سنتی مجتهدان برجسته علوم اجتماعی داشته باشد، ناگزیر مشکلات اجتماعی به سراغش می آید. این مشکلات خود به خود سامان نمی یابد بلکه به فکر و تولید اندیشه نیاز دارد و اساتید موتور مولد این فکر و اندیشه اند.

از این رو، به نظر من استاد برجسته باید چند ویژگی داشته باشد: نخست احاطه به فضای علمی خود، یعنی نسبت به مباحث رشته و حوزه کاری اش جامعیت داشته و حس و نیروی نوآوری در او باشد. استادان برجسته در کنار احاطه علمی ای که دارند خود نیز در برخی حوزه ها هم نوآورند. چنان که دکتر درخشان در چندین حوزه هم احاطه بسیار خوبی دارد و هم نوآوری هایی داشته است.

این نوآوری ها در کجا جلوه بارزتر و اثرگذارتری داشته است؟


در حوزه مباحث اقتصاد اسلامی ایشان را جزو پیشگامان دهه شصت می دانم، استاد درخشان حرف هایی داشت و بحث هایی را ارایه کرد که گرچه شاید در قالب مکتوب کم باشد اما جلسات و کلاس هایش همواره برای دانشجویان پرشور و جذاب بوده  که این نشان از احاطه استاد به مباحث و جریان ها دارد.

علاوه بر این، در مباحث نظام های اقتصادی و نظربه سیستم‌ها، فلسفه اقتصاد، مسائل روبنایی تر اقتصاد مانند انرژی‌مالی و ... نیز نوآوری هایی داشته و در طرح رویکردها و تقریری که از مسایل داشته‌اند و نیز بازسازی از نظریات همواره نوآور بوده است. مهم آنکه کم پیش می آید این احاطه و نوآوری با هم جمع شوند و این ویژگی اساتید برجسته است.

دیگر خصایص علمی، فکری و شخصیتی استاد درخشان در چه ساحاتی جای می گیرد؟


ویژگی دوم یک استاد برجسته داشتن روحیه پرورش و تربیت است، برخی از استادان روحیه پرورش یا تربیت دانشجو ندارند و فقط درس را بیان می کنند و می روند و کاری ندارند که آیا این مباحث به کار دانشجو می آید یا نه؟؛ اما دکتر درخشان روحیه تربیت دانشجو دارد و تدریس صرفاً برایش حضور در کلاس و کاری اداری نیست. در این بیست سالی که از شاگردی من نزد ایشان می‌گذرد این روحیه پرورش و تربیت نیروی انسانی را در دکتر درخشان دیده‌ام. این روحیه یک حالت انگیزه بخشی برای دانشجویان دارد و آنها را به سمت مسایل واقعی سوق می دهد.

این روحیه ای است که متاسفانه امروز در دانشگاه های ما کمتر دیده می شود. نمی دانم ریشه هایش چیست؟، استادان درگیری های زیادی دارند و کار تدریس کار اداری و شغل حاشیه ای و دوم آنها شده است، زندگی استاد دیگر این نیست که با دانشجویانش زندگی کند، این معضلات را نه فقط در گستره درسی که در همه حوزه های مختلف پرورش دانشجو و تربیت نیروهای آینده فضای آموزشی و اجرایی علمی کشور می بینیم!

ویژگی سوم که معمولا اساتید برجسته ما دارند توانایی مدیریت فضای آموزش و پژوهش است. یک وقت استاد به کلاس می آید و به خوبی با دانشجو بحث می کند و اصطلاحا کشتی می گیرد و به فضای کلی و جریان سازی اطراف هیچ کاری ندارد، اما کسی که ایده دارد و نوآور است معمولا اگر با فضایی که بتواند  جریان علمی را مدیریت و گفتمان سازی کند، جمع شود، تاثیرش زیاد می شود.

دکتر درخشان از معدود استادانی است که در این حوزه اثبات کرده توانایی های خوبی دارد، چنان که تاسیس و مدیریت دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) به شکلی متفاوت از همه دانشکده های اقتصاد کشور است.

علاوه بر این، در فضای اقتصادی ایشان، مرز دانش دیده می شود، انگیزه استادی و پرورش نیرو و توانایی مدیریت در استاد درخشان باعث شد دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) با نظام آموزشی ای راه اندازی شود که به نظرم از شاهکارهای فعالیت علمی دکتر درخشان طی 40 سال آموزش و پژوهش است.

به عبارت بهتر، این دانشکده ثمره آن فکر و استعدادهای شخص استاد است که توانایی مدیریتی دارد و با استاندارد بالا، خروجی های قابل قبول و در بسیاری از حوزه ها غیرقابل رقابت را در کشور و حتی در برخی زمینه ها در سطح منطقه ایجاد کرده است.

نوع ورود و جنس نگاه ایشان به مسائل اقتصادی چه کیفیتی دارد که استاد درخشان را در این میدان چنین اثرگذار کرده و باعث شده در برخی ساحات بی رقیب باشند؟


چیزی که ایشان را از اساتید دیگر متمایز می کند آن است که استاد حساس به چالش های اجتماعی یا چالش های برآمده از انقلاب هستند. این درک را من از شاگردی چندین ساله که خدمت شان بودم دریافتم.

به گونه ای که ورودشان در حوزه اقتصاد اسلامی نیز به دلیل آن است که این مهم چالش انقلاب ما است؛ ایران کشوری است که منابع طبیعی آن از دوره دوم حکومت ناصرالدین شاه به یغما می رود و قسمت عمده اش مربوط به نفت و گاز می شود.

از این رو، دکتر درخشان طی 20 سال گذشته اهتمام جدی و انقلابی اسلامی نسبت به مسائل نفت و گاز به عنوان بخش مهمی از انفال داشته و معتقد است این موضع تبدیل به پاشنه آشیل ما شده و وابستگی ما به این مساله و لذا سوءاستفاده غربی ها و دشمنان انقلاب از خامی و فقدان اطلاعات و دانش ما برای حکمرانی در این عرصه در کشور موج می زند.

 لذا استاد درخشان از معدود استادانی است که با نگاه حفظ منافع ملی و اسلامی به این حوزه ورود داشته و رشته ها و دوره های آموزشی و طرح های پژوهشی را راه اندازی کرده است در حالی که می توانست به حوزه های دیگر که دردسر کمتری هم داشتند، بپردازد.

استاد درخشان در ورود به این عرصه های جدید با چه موانع و مشکلاتی مواجه بودند و چگونه از پس آنها بر می آمدند؟


اساسا راه اندازی حوزه های جدید در کشور با دردسرهای بسیار همراه است؛ برای مثال طراحی دوره دکتری مدیریت قراردادهای بین الملی نفت و گاز که در کشور بی نظیر است به تلفیقی از رشته های حقوق، مدیریت، اقتصاد، مهندسی نفت، مخزن و .. نیاز دارد و طراحی و مدیریت آن بسیار سخت است. اساسا طراحی دوره های بین رشته‌ای از سخت‌تریت امور اموزشی و پژوهشی محسوب می شود. هرچند تربیت نیروی انسانی در این عرصه برای کشور برکات بسیار دارد.

لذا همان دغدغه مندی و حساسیت دکتر درخشان به چالش های انقلاب باعث شد که به این میادین ورود کرده و با مشکلاتش نیز دست و پنجه نرم کند.

اساساً این حساسیت از اوان تحصیل و پیش از پیروزی انقلاب در ایشان وجود داشته چنان که در سال اول ورود به دانشگاه در سال 46 و در یک مصاحبه مطبوعاتی چنان مسایل کشور را آسیب شناسی اقتصادی و نسخه تجویز کرده است گویی یکی از اساتید اقتصاد اسلامی در زمان حاضر سخن می گوید!

این یعنی کسی که تازه دیپلم گرفته و در سال اول دانشگاه است دغدغه فضای اقتصاد اسلامی دارد آنهم در فضای پیش از انقلاب و حاکمیت طاغوت! من مباحث پنجاه پیش استاد را غیر قابل مقابسه با سخنان و پژوهش‌های امروز سایر پژوهشگران اقتصاد اسلامی می‌دانم.

بنابر این، حساسیت ایشان به چالش های انقلاب از همان دهه شصت و مهاجرت به قم و طرح مباحث اقتصاد اسلامی با علمای برجسته که برخی از آنها اکنون از مراجع عظام و برخی از اساتید بنام حوزه هستند، وجود داشت.

چنان که مسئله الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نیز همواره از دغدغه های ایشان بوده و دانشجویان را تشویق می کرد که در آن حوزه ها کار کنند، همچنین است حساسیت استاد به بحث بحران های مالی.

چه چیز باعث می شود که از دکتر درخشان به استاد انقلابی تعبیر شود، به عبارت دیگر سبک زندگی علمی فکری ایشان چه ویژگی هایی دارد که چنین جایگاهی به استاد می بخشد؟


ویژگی که از نگاه من یک استاد برجسته در طراز انقلاب اسلامی یا جامعه اسلامی باید داشته باشد، تحقق سبک زندگی مورد تایید ثقلین (کتاب و عترت(ع)) است، یعنی همان چیزی که ائمه اطهار علیهم السلام از ما خواسته اند.

گاهی فرد فقط در ساحت زندگی شخصی، فردی متشرع است،  اما در ساحت زندگی اجتماعی لباس شریعت را برداشته و در چارچوب یکی از مکاتب شرقی و غربی نسخه پیچی زندگی اجتماعی را پیشه خود می‌داند و برای جامعه بر اساس اموزه‌های پیامبران دروغین شرقی و غربی راه حل مسائل و مشکلات را تبیین و تجویز می کند و آن زندگی فردی را فقط در پستوهای خانه دارد(خیلی ها این گونه هستند) گویی دین در ساحت های اجتماعی حرفی برای گفتن ندارد.

اینها به هر دلیلی دین را پنهان می کنند و ژست علمی می گیرند، گویی مسلمان نیستند و در ساحت اجتماعی چهره سکولار می یابند؛ اما دکتر درخشان هیچ تعارفی ندارد که در فضاهای دانشگاهی و آموزشی پژوهشی به عنوان کسی که اعتقاد دارد دین برای این عرصه ها حرف دارد، شناخته شود لذا اِبایی در بیان این مطلب ندارد و 40 سال است در این باره حرف می زنند؛ هر جا هم لازم بوده، فریاد زده که می شود بر اساس آموزه های اسلامی و الهی، نظام اجتماعی و جامعه اسلامی را سامان داد، این دغدغه ایشان بوده و هست.

عین عبد بودن در ساحت های فردی و فضاهای اجتماعی، تسلیم به ساز و کارهایی که اگر احساس می کرده که ِدینی هست باید تسلیم آن باشد نیز از عوامل دیگری است که استاد درخشان را انقلابی کرده است؛ برای مثال اگر دکتر درخشان در ذیل مسائل روز اقتصادی به حکم و نظر دینی می رسید، هرگز برای رد دین فلسفه بافی و توجیه نمی کند، بلکه کاملاً تسلیم امر شارع بوده و هست.

علاوه بر این، ایشان عالم به زمانه است، روحیه نوآوری و شاگردپروری دارد، در مدیریت و رهبری مجموعه های آموزشی تبحر داشته و حساس به چالش های اجتماعی است، دغدغه تحقق سبک زندگی اسلامی ایرانی را دارد. با این نگاه اگر دانشکده اقتصاد امام صادق(ع) چیزی دارد و دستاوردهایی قابل توجه داشته است، مرهون استادی با این ویژگی ها است.

اشاره به برکات و رهاورد دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) تحت مدیریت و فعالیت های دکتر درخشان داشتید، در مورد این دستاوردها توضیح بفرمایید و اینکه ایشان چه قدر در حوزه نوآوری و سبک زندگی توانستند به اهداف مد نظر برسند؟


فضای آموزشی دانشکده های اقتصاد و فضای آموزشی بقیه دانشکده های علوم اجتماعی فضایی متاثر از اندیشه های غربی است. نظام سرمایه داری را می توان یک دین دانست و گفت نوعی از سبک زندگی را آموزش داده و ترویج می کند تا زندگی مردم و تعاملات شان را بر اساس فلسفه ای که خود دارد، شکل دهد. لذا دینی است که قطعا ریشه الهی ندارد.

علاوه بر این، مسایل اجتماعی در نظام آموزشی حوزوی سنتی هم تا قبل از انقلاب اسلامی دغدغه نبود چون در مسند حکومت نبودند.

لذا دانشکده اقتصاد دانشگاهِ امام صادق(ع) می کوشد مساله را با توجه به منابع اسلامی حل کند، پس نظام آموزشی خاص می خواهد. اینکه دانشجوی ما فقط نئوکلاسیک را بخواند یا نخواند، نمی شود، ترکیبی از این ها یک راه سومی را ایجاد کرده است، نه نظام سنتی قبل از انقلاب و نه نظام آموزشی مدرن وارداتی، بلکه یک چیز بومی که مسایل اجتماعی مان را بر اساس آموزه ها و اعتقادت مان حل کند، دانشکده اقتصاد چنین ادعایی داشته و با چنین نگاهی هم تاسیس شده، به خوبی مسیر را پیموده هر چند همچنان فاصله تا هدف بسیار است.

من تا به حال ندیدم که شخص دیگری نسخه چهارمی داده باشد و البته نمود پیگیری این تفکر خود دکتر درخشان بود. این تکفر به نظرم به سایر دانشکده ها نیز سرایت کرد و در فضای قم  نیز این نوآوری گاهی اوقات تاثیرگذار بوده است، یعنی ما یک فضای آموزشی و پژوهشی طراز انقلاب اسلامی و یک نظام آموزشی و پژوهشی برای حل مسایل اجتماعی جامعه اسلامی و یک نظام آموزشی و پژوهشی برای ارایه اداره جامعه اسلامی داریم، که منحصربفرد است و دکتر درخشان قطعا از موسسان این تفکر و نظام آموزشی بوده و اگر امروز در جای دیگر این نگاه تلفیقی در حال رشد است، مرهون این تجربه است.

دستاوردهای دانشکده بعد از آن نگاه و نگرشی که دکتر درخشان داشتند و به آن اشاره داشتید، چه بوده است؟ چند مصداق را عنوان کنید.


در حوزه پولی اساتیدی که با این نگاه کار کردند اکنون صاحبنظر هستند و این امر از خروجی این دانشکده بوده است. حدود چهل فارغ التحصیل دوره دکتری مدیریت قراردادهای بین المللی نفت و گاز داریم که دکتر درخشان در طراحی این دوره ها تقش مهمی داشته اند.

در حوزه های اقتصاد بخش عمومی و بحث های توسعه ای، مهمترین رهاورد این دانشکده تربیت نیروی انسانی بوده است که برخی از آنها تعداد قابل توجهی از اساتید اقتصاد اسلامی دانشگاه های سراسر کشور را تشکیل می دهند و بخشی مدیران اجرایی توانمندی هستند که در بدنه اجرایی و مشورتی کشور از مرکز پژوهش ها گرفته تا مجمع تشخیص و ... حضور دارند.

به طور کلی پرونده و سابقه قابل دفاعی که دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) داشته، محصول این معماری بوده است، اگر آن معماری نبود تاثیرگذاری امروز را نداشتیم هرچند که با فضای ایده آل فاصله زیاد است، با این وجود در تعریف و نگاه ما اقتصادی‌ها به این روند و نتیجه می گوییم حداکثرسازی منافع با قیدها، یعنی با همه قیدها و مشکلاتی که بوده است مسیر خوبی را پیش رفته که همین پیشرفت را مرهون تلاش دکتر درخشان و اساتیدی دیگری مثل ایشان هستیم.

امروز دغدغه جدی دکتر درخشان چیست که ضرورت می دانند که از سوی دانشکده و یا نهادهای اقتصادی و اسلامی دنبال شود؟


مهمترین دغدغه دکتر درخشان را تربیت شبکه ای از صاحبنظران علوم اقتصادی اجتماعی می دانم که بتوانند در فضای حکمرانی کشور، کشتی انقلاب را که در دریایی پرتلاطم در حال حرکت است، به خوبی هدایت کنند.

مهمترین دغدغه استاد برای حل چالش های اساسی، تربیت نسلی جدید از عالملن اجتماعی است. از جمله دغدغه هایشان این است که فضایی باشد که بتوانند در این مسیر کار کنند، ایشان هیچ ملاحظه ای ندارند و با تمام وجود برای تربیت افراد بزر گ تلاش می کنند؛ مثلا فضای دوره نفت دانشگاه امام صادق(ع) یک نمونه اش بود، فضایی ایجاد شد که دکتر  در تربیت حدود چهل نفر دکتر و چهل صاحب نظر نقش بی بدیلی داشتند.

در نگاه استاد مشکلات کشور با آدم ها حل می شود آدم هایی که توانا باشند و به صورت شبکه ای بتوانند در فضای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت کار کنند.

خودتان در طول همه سال هایی که در کنار استاد، گاهی به عنوان شاکرد و بعدها به عنوان همکار، درسی که از ایشان گرفتید چه بود، درسی که در مسلک فردی و کاری ایشان بود و بر شما اثر گذاشت؟


در این سال ها چند ویژگی را از ایشان یاد گرفتم؛ یکی اینکه فرد عاشق کارش باشد و در این مسیر صبر و استقامت داشته باشد، چون مسیر سخت است. وقتی که می گوییم فضای اسلامی مسیر سخت است باید کسی عاشق این کار باشد و اگر نباشد قطعا می بُرَد. مسیر حق گرفتاری های زیادی دارد، از سوی دیگر علاوه بر عاشق شدن در این مسیر که برای من الهام بخش بود، صبر و استقامت را هم از استاد فرا گرفتم.

قطعاً به راحتی در این مسیر سخت دستاورد نخواهیم داشت، چرا که چیزی را به شما ارزان نمی دهند، باید در این مسیر نظریه پردازی کرده و مسائل کلان را حل کنیم. به ما توصیه می کردند که این سه ویژگی را داشته باشیم.

به نظرم ایشان در کار صبور بوده و مقاومت کرده است که بعد از چهل سال همچنان بحث های خود را مطرح و این روزها نیز روی پروژه بزرگ و تمدن سازی کار می کند که جامعه بر اساس آموزه های اسلامی اداره شود.

مطالب پربازدید
را ببینید یا به فهرست بازگردید.